سید علی صدری- رئیس هیات امنا خانه صنعت، معدن و تجارت جوانان ایران
نامگذاری سال 1400 از سوی رهبر معظم انقلاب با عنوان «تولید، پشتیبانیها، مانعزداییها» نشاندهنده آگاهی بالاترین مقام تصمیمگیر کشور از مشکلات تولید و تاکیدی بر لزوم برداشته شدن موانع است، موانعی که سرعتگیرهای مسیر تولید هستند. این نامگذاری نشان میدهد ایفای نقش تولید در توسعه و پیشرفت کشور، جز با همت عالی همگان در زمینه برطرف کردن موانع و حمایت همهجانبه دولتمردان و سیاستگذاران نظام از این بخش، محقق نمیشود.
از آنجا که در سال 1400 انتخابات ریاست جمهوری را نیز به عنوان عرصهای برای رقابت مدیران در پیش داریم، میتوان از این زاویه هم به شعار سال نگاه کرده و برخی موانع کلان تولید و راهکارهای رفع آنها را از این منظر بررسی کرد.
در طول دهههای گذشته، نامزدهای ریاست جمهوری همواره با شعار حل مشکلات مردم وارد صحنه شدهاند و دولتهای منتخب نیز، پیوسته از لزوم حل این مشکلات سخن گفتهاند اما تقریبا همه آنها، دست آخر گفتهاند که خواستیم و نشد، خواستیم و نگذاشتند! این سخن در حالی بیان میشود که دولت همه امکانات اجرایی را برای تحقق برنامهها و اهداف تعریفشده خود در دست دارد.
به نظر میرسد بزرگترین ضعف اجرایی دولتهای روی کار آمده در ایران در چهار دههای که از انقلاب میگذرد، اشتباه در انتخاب مدیران و بیتوجهی به شایستهسالاری در این زمینه بوده است. برخی دولتها به بهانه جوانگرایی، افراد بیتجربهای را به کار میگیرند که با اصول اولیه کار نیز آشنایی ندارند و برخی دولتها به بهانه تجربهگرایی، سراغ افراد بازنشستهای میروند که سالها از عرصه دور بودهاند و از مسائل روز آگاهی ندارند. حال آنکه ما به افرادی در حد وسط این وضعیت نیاز داریم، یعنی کسانی که هنوز به سن بازنشستگی نرسیدهاند اما در حوزه کاری خود، تجربههای مناسبی کسب کرده و با مسائل روز از نزدیک آشنایی دارند.
یک نکته آزاردهنده دیگر این است که معمولا نامزدی که در انتخابات پیروز میشود، کابینه خود را از میان افرادی انتخاب میکند که در تب و تاب انتخابات، در ستاد انتخاباتی او بودهاند و برای پیروزیاش تلاش کردهاند. یعنی سیاستسالاری در انتخاب مدیران، آشکارا جای شایستهسالاری را گرفته است و همین مساله به کشور آسیب میرساند.
مساله دیگر این است که با تغییر دولتها، یکباره همه مدیران کنار گذاشته میشوند تا افراد جدیدی، با خط فکری نامزد پیروز در انتخابات سر کار بیایند و این افراد نیز تا بیایند با سازوکارها آشنا شوند و امور را در دست بگیرند، احتمالا در انتخابات بعدی تغییر خواهند کرد! این مساله نیز از جمله آسیبهایی است که روند اشتباه انتخاب مدیران به کشور میزند.
این اتفاقات در حالی میافتد که در انتخابات ریاست جمهوری، یک نفر (رئیس جمهور) تغییر میکند، یعنی فرد جابهجا میشود و نباید با تغییر یک فرد، سیاستهای کلی کشور (ناشی از تغییر همه مدیران) تغییر کند.
بنابراین اگر بخواهیم از این زاویه، راههایی برای تحقق شعار سال ترسیم کنیم، موارد زیر پیشنهاد میشود:
– دولتها برنامهمحور باشند، نه فرد محور. برنامههای توسعه چهارساله، چشمانداز 20 ساله و گام دوم انقلاب، از جمله سیاستهای بلندمدتی هستند که با هدف ثبات سیاستهای کلی با تغییر مدیران نوشته شدهاند و لازم است که دولتها نیز از این رویکرد پیروی کنند.
-شایستهسالاری جای سیاستسالاری را در انتخاب مدیران بگیرد.
– مدیران میانی از بین جوانها انتخاب شوند و از مدیران قدیمی و با تجربه به عنوان مشاور بهره گرفته شود.
چنین اقداماتی به تدریج موجب پوستاندازی وضعیت مدیریت و چابکسازی دولت خواهد شد و این تغییر، به طور قطع در کاهش موانع تولید موثر خواهد بود.
در همین رابطه بخوانید: